نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ...

ساخت وبلاگ

طاقچه ی وبلاگم چند روزی خالی موند و خاک خورد تا صاحبش یه مسافرت کوتاه مدت و ضروری بره... 

اینکه کجا بودم بماند...

مهم اینه که اینجام الان با یه دنیا انرژی و انگیزه...

البته یه گردوی بزرگ و بنفشم روی پیشونیم سبز شده که سوغاتی مسافرت مذکوره...

به غیر از این چیز جدیدی نیست...البته فعلا...

نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

شلخته ‌تر از سرباز ها ندیده‌ام از جنگ که بر میگردند یکی دستش را  یکی پایش را یکی دلش را و حواس پرت‌ترین آنها خودش را جا میگذارد... پ.ن:داعش از بین رفت اما به نظرم تفکر داعشی تازه متولد شده  اللهم العن الجبت و الطاغوت... چه هزینه ی سنگینی دادیم برای حفظ امنیت داخل این مرزها...خدا کنه بعضیا با خوش باوری مفرط خرابش نکنن...خدا حفظ کنه سردار سلیمانی رو و خدا رحمت کنه سردار همدانی و بقیه ی شهدا رو...هرچند که اونا قطعا رحمت شدن ما باید بریم فانوس به دست توی کوچه پست کوچه های دنیا دنبال عاقبت بخیری بگردیم :( نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

مادری سرشو کج می کنه، چشماشو باریک میکنه و زل می زنه به ورم صورتم و میگه: تو چرا کبود نیستی پس؟ پدری از پشت روزنامه میگه:چرا کبوده، منتها بچه م یکم سیاه سوخته ست کبودیاش معلوم نیست به جای بنفش سبز و زرد شده :))) خواهری همین طوری که چهارزانو لم داده رو مبل و چایی شو هورت می کشه میگه :شبیه بچه هایی که سندرم دان دارن شدی بین چشمات یه متر فاصله افتاده... غرق دریای محبت شونم به خدا :/  نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : خوشگلتر, نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

با چاقوی دسته سفید گرد تا گرد سر انار رو جدا می کنی و قلبشو وسط ظرف بلوری می شکافی...یه نگاه به سرخی درونش میندازی و لبخند می زنی...  با اینکه می دونم اما می پرسم باز کدوم خاطره پرید وسط ذهنت؟ با اینکه تکراریه اما میگی پدر بزرگت...  می دونم کدوم پدر بزرگمو می گی...پدرِ پدرم...یا پدرشوهر خودت... هزار بار برام تعریف کردی مخصوصا موقع انار خوردن... تعریف کردی راجع به کسی که اصلا ندیدمش اینکه چه عادتای عجیب و دل نشینی داشته...تکراریه اما این بارم تعریف میکنی: توی میوه ها براش انار یه چیز دیگه بود اصلا انگار به اندازه یه آدم براش احترام قائل بود...می گفت میوه ی بهشتیه، پاییز که می شد از شوق رسیدن انارای باغ شون دل دل می کرد...مارو دعوا می کرد که سرسری انار می خوردیم میگفت باید به این برکت بهشتی اح نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

یکی از خوشگلیای دنیا می تونه این باشه که توی اوج بدبختیا و هوار شدگی سختیای زندگی روی سرت توانایی خوشحال شدن و بلند خندیدنو داشته باشی،حتی با چیزای خیلی کوچیک و به ظاهر بی اهمیت و شاید حتی به نظر بعضیا مسخره!!! فصل دوم سریال مورد علاقه م شروع شد...لیسانسه های دووووو... وارد فاز شبهای با حبیب ۲ می شویم با لبخندی از بناگوش دررفته :) زندگی هنوز خوشگلیاشو داره ؛ ) پ.ن:همممم...فتح خدا و بانو باز هم در یک فقره دعوای زن و شوهری با هم قهر کردن! به نظرتون برای آشتی دادن شون کیک بپزم یا پیراشکی فلفلی درست کنم؟ :) خب عاخه پدربزرگ من...مادر بزرگ جان...شونصد سال تونه زشته به خدا ...مثلا شما الگوی رمانتیک من تشریف دارید :/ عی باباااا نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

من زندگی مشترک رو تجربه نکردم اما انقدر مرجع درد و دل و مشورت زندگی مشترک خواهری و دوستام بودم که حسابی در جریان ریز جزئیات مسایل و مشکلاتی که ممکنه برای هر زندگی پیش بیاد هستم و به قول خواهری قلق زندگی دستم اومده چون هم حرص حرف مادرشوهر(نداشته!) رو خوردم هم از رفتار خواهرشوهر(نداشته) دق کردم هم توی رقابت با جاری(نداشته) کلی انرژی گذاشتم هم از بی منطقی و بد اخلاقی و بی وفایی شوهر (نداشته) دلتنگ شدم هم دلشوره ی قسط و وام و اجاره خونه و سایر مسایل مالی (نداشته) رو گرفتم هم از ترس به هم خوردن زندگی(نداشته) شب تا صبح نخوابیدم و... به خاطر همین مثل بقیه ی هم سن و سالای مجردم از روی ابرای پف پفی به ازدواج و زندگی مشترک نگاه نمی کنم و وقتی اسم ازدواج میاد به جای ذوق زدگی و غرق تصورات گل گلی رمانتیک نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

دوباره بخند... شاید دنیای من در انحنای لبخندهای پاک تو گم شد  اگرچه که فقط یک رویای بی تعبیری ولی باز هم بخند... بگذار در موج شال سبز روی شانه هایت گم شوم... و یادم برود که چیزی به نام عشق در حقیقت عریان دنیا وجود ندارد... بخند... وقتی که می خندی به آسمان ایمان می آورم حتی اگر نیت کرده باشم نمازهایم را بعد از تزویر آدمها قضا کنم... بیا و با نام مادرت زهرا معجزه کن شاید دوباره مسلمان شدم... نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : توامبیشتر, نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

خب توی این هوا که خر تب می کنه سگ سینه پهلو، ما که عند گرمایی بودنیم شونصد لایه ی پشمی دور خودمون پیچیدیم روشم ایزوگام کشیدیم بازم سردمون می شه ! تو چه جوری ساپورت نازک می پوشی با یه تی شرت نخی تازه دکمه های بارونی پرپرکی مبارکم باز می ذاری؟  بخاری را بغل کرده جیییییغ می زند... پ.ن:ولی جدا از شوخی حاضرم همه ی سال فصل سرما باشه هی قندیل ببندیم هی یخ بزنیم هی بلرزیم ولی یه روز تابستون لعنتی مسخره با اون گرمای بی نمکش نباشه ... والا  نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 125 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

تو مبتلا به درمانی

نه من دچار بیماری

درون ما تفاوت هاست...

نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53

گاهی آدمیزاد دچار خلاء میشه یه جورایی پوک میشه، مغزش دچار بی وزنی میشه کلمه ها و جمله ها از ذهنش پاک میشن  دچار لکنت فکری میشه  زمان و مکان از دستش در میره  گیج و گنگ میشه خوشحالی و بدحالیش رو گم میکنه خلاصه که احوالاتش شیر تو شیر میشه  خودشم نمی دونه دقیقا خاک کدوم گلدون رو به سر مغز رگ به رگش بریزه که آروم بگیره... این دسته از آدمیزادها رو اذیت نکنید، چون یهو از حالت کمای عمیق دچار مرگ روحی میشن می مونن رو دستتون :/ نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ......
ما را در سایت نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0serekkhatoonc بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 16:53